۱۰ اشتباه بزرگی که شرکتها در مورد KPI مرتکب میشوند
شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) یکی از آن موضوعات تجاری است که به قدری در مورد آن نوشته شده و در محافل مدیریتی و رهبری مورد بحث قرار گرفته است که اکثر مردم فکر میکنند «آن را پوشش دادهاند». و با این حال، مانند بسیاری از چیزهای آشنا، این آشنایی میتواند باعث تحقیر شود – و این منجر به خطاهای اساسی در اجرای KPI ها میشود. در اینجا ۱۰ اشتباه بزرگ KPI وجود دارد که من بارها و بارها مشاهده کردهام که کسب و کارها مرتکب میشوند. به هر قیمتی از آنها دوری کنید!
۱. KPI ها را به استراتژی خود مرتبط نمی کنند
KPI ها تنها زمانی واقعاً مفید هستند که با استراتژی شما همسو باشند و تصمیمگیری استراتژیک را اطلاع دهند. هر چیز دیگری فقط پانسمان پنجره است. وقتی KPIها به استراتژی شما مرتبط نیستند، زمان و پول زیادی را برای جمعآوری اطلاعاتی تلف میکنید که به نفع کسب و کار نیست.
KPI ها در صورتی مفید هستند که اطلاعات مهم ماموریتی را که به کسب و کار شما مرتبط است ارائه دهند. بنابراین، هنگامی که میدانید در کسب و کار خود به چه هدفی دست مییابید، باید از آن اهداف برای کمک به انتخاب KPI های مربوطه استفاده کنید.
۲. اندازهگیری هر چیزی که اندازهگیری آن آسان است
متأسفانه، اغلب بین اینکه آیا چیزی را میتوان اندازه گرفت و اینکه آیا باید آن را اندازهگیری کرد یا خیر، گسست وجود دارد. بنابراین، یکی از بزرگترین اشتباهاتی که افراد با KPI مرتکب میشوند، اندازهگیری همه چیزهایی است که اندازهگیری آن آسان است، صرف نظر از ارتباط آن با کسب و کار.
۳. اندازهگیری هر چیزی که راه میرود و حرکت میکند
همچنین وسوسهای برای اندازهگیری هر چیزی که راه میرود و حرکت میکند وجود دارد – با این فرض که اطلاعات زیاد بهتر از بیاطلاعاتی است. در واقع، داشتن اطلاعات بیش از حد میتواند به همان اندازه کم و بیفایده باشد. و این میتواند به طور کامل به کسب و کار آسیب برساند، زمان، پول و توجه را هدر دهد که بهتر است در جای دیگری خرج شود.
۴. جمعآوری اقدامات مشابه با دیگران
خطای بزرگ دیگری که مردم مرتکب میشوند این است کهKPIهای خود را با نگاه کردن به آنچه دیگران در حال اندازهگیری هستند توسعه میدهند. بنابراین، یک رهبر کسبوکار ممکن است تصمیم بگیرد که KPI ها چیزی است که او واقعاً باید آن را جدی بگیرد، اما به جای اینکه به اطلاعاتی که واقعاً نیاز دارد، به کسبوکارهای رقیب نگاه کند یا شاید در مورد KPI با سایر مدیران ارشد بحث کند و فهرستی از KPI را جمعآوری کند. بقیه در حال استفاده هستند.
این همچنین میتواند اتفاق بیفتد اگر یک KPI یا معیار خاص در مجلات رهبری محبوبیت پیدا کند. فقط به این دلیل که همه در مورد نظرسنجیهای رضایت مشتری یا نظرسنجیهای تعامل کارکنان صحبت میکنند، به طور خودکار به این معنی نیست که شما به آنKPIها نیاز دارید. اینکه آیا در این نوع معیارها سرمایهگذاری میکنید به استراتژی شما بستگی دارد و نه چیز دیگری.
۵. جدا نکردن KPI های استراتژیک از سایر دادهها
هیچ کمبودی در دادهها و اطلاعات در اکثر مشاغل وجود ندارد، از دادههای مالی و فروش گرفته تا مشتری و دادههای انطباق. با این حال، مشکل اینجاست که اغلب اوقات، همه KPI ها در یک گزارش KPI طولانی یا داشبورد غیرقابل کشف جمع میشوند. رهبران کسب و کار و تصمیم گیرندگان زمان فقیر هستند. آنها نمیخواهند صفحات و صفحات شاخصهای کلیدی عملکرد را برای شناسایی موارد واقعاً حیاتی جستجو کنند. در نتیجه، آنهایی که واقعاً میتوانند استراتژی را هدایت کنند و تصمیمگیری را آگاه کنند، در دریایی از اطلاعات نامربوط گم میشوند.
۶. اتصال کلیدهای KPI ها به مشوقها
پیوند دادن KPI به مشوقها (مانند پاداش یا افزایش دستمزد) در تجارت واقعاً خطرناک است زیرا به راحتی عواقب ناخواستهای ایجاد میکند. هدف واقعی KPI این است که به افراد داخل کسب و کار کمک کند تا بدانند در رابطه با جایی که میخواهند باشند کجا هستند. آنها مانند یک قطب نما در یک سفر دریایی عمل میکنند. اما، هنگامی که این KPI ها به مشوقها مرتبط میشوند، دیگر ابزار ناوبری نیستند و به هدفی تبدیل میشوند که فرد باید برای تضمین پاداش خود به آن ضربه بزند. و به محض اینکه این اتفاق بیفتد، افراد درگیر میتوانند در نحوه دستکاری اطلاعات یا رفتار خود برای اطمینان از دریافت انگیزه بسیار خلاق شوند.
۷. عدم مشارکت مدیران اجرایی در انتخاب KPI
چیزی که من در کارم با مدیران ارشد میبینم این است که آنها در مورد استراتژی و تصویر بزرگ هیجانزده میشوند. کسانی که به اعداد علاقهمند هستند (مثلاً مدیر مالی) ممکن است به طراحی شاخصهای کلیدی عملکرد خاص علاقهمند باشند، اما اکثر مدیران اینگونه نیستند. در نتیجه، مدیران ارشد روی استراتژی کار میکنند اما فرآیند شناسایی یا طراحی KPI های مناسب را به شخص دیگری محول میکنند.
این اشتباه است. مدیران ارشد باید در فرآیند تصمیمگیری KPI مشارکت داشته باشند، در غیر این صورت نسبت به آنچه ایجاد میشود احساس مالکیت نخواهند کرد. و اگر آنها مالکیت KPI ها را احساس نکنند، از آنها استفاده نخواهند کرد. بسیار مهم است که تیم ارشد در مورد KPI ها فکر کنند، با سؤالاتی که به دنبال پاسخ آنها هستند درگیر شوند و KPI های انتخابی را امضا کنند. این امر یک ارتباط واضح، قوی و قابل درک بین استراتژی، KPI ها و سؤالاتی که KPI ها به آنها پاسخ خواهند داد، تضمین میکند.
۸. KPI های خود را برای استخراج بینش تجزیه و تحلیل نمی کنند
یکی دیگر از اشتباهات رایج با KPI ها این است که هیچ کس در داخل کسب و کار واقعاً دادهها را برای استخراج بینشهای مرتبط با کسب و کار تجزیه و تحلیل نمیکند. هیچ کس بررسی نمیکند که چگونه دادهها به معیارهای شرکت یا صنعت مربوط میشوند، یا اینکه چگونه معیارها در طول زمان تغییر کردهاند و این ممکن است چه معنایی برای کسب و کار داشته باشد.
باز هم، این اغلب به دلیل قطع ارتباط بین تصمیم گیرندگان و کسانی است که گزارش را انجام میدهند. اغلب تجزیه و تحلیل در سطوح پایین سازمان انجام میشود و به بالاترین گزارش میشود. کسانی که پایینتر هستند ممکن است ارتباط دادهها را درک نکنند. آنها ممکن است فقط آن را ارائه کنند. و کسانی که در بالا هستند طراحی KPI را به دیگران واگذار کردند، بنابراین به نحوه ارائه اطلاعات مرتبط نیستند. این حیاتی است که فردی در سطح مناسب به دادهها نگاه کند و معنای واقعی آن را برای کسب و کار رمزگشایی کند.
۹. KPI های خود را به چالش نمی کشند و به روز نمی کنند
هنگامی که KPI های مناسب شناسایی یا طراحی شدند، معمولاً هرگز از نظر مرتبط بودن با استراتژی یا کمک به کسب و کار در پاسخ به سؤالات مهم، مورد سؤال یا چالش قرار نمیگیرند. مهم است که مطمئن شوید که همیشه دادههای درست را جمعآوری میکنید، اغلب آنها را جمعآوری میکنید و از آنچه جمعآوری میکنید استفاده میکنید.
این بدان معنی است که شما نباید از به چالش کشیدن KPI های خود بترسید. اگر این کار را نکنید، KPI ها میتوانند به راحتی به یک تمرین «تیک باکس» تبدیل شوند که به مدیران اجازه میدهد بگویند که آنها را دارند، به جای اینکه ابزار ناوبری در زمان واقعی باشند که منجر به نتایج و عملکرد بهتری میشوند. هر زمان که تغییری در استراتژی یا اولویتهای شرکت ایجاد میشود، باید شاخصهای کلیدی عملکرد خود را بررسی و بهروزرسانی کنید تا مطمئن شوید که فقط آنچه را که واقعاً باید اندازهگیری شود اندازهگیری میکنید و KPI ها مرتبط و همسو با استراتژی جدید باقی میمانند.
۱۰. عمل نکردن به KPI های شما
KPI ها میتوانند استراتژی را شکل دهند و تصمیمگیری مبتنی بر واقعیت را در داخل کسب و کارها اطلاع دهند، اما تنها در صورتی که افراد داخل کسب و کار بر اساس آنها عمل کنند. در پایان، مهم نیست که شاخصهای کلیدی عملکرد خود را چقدر با استراتژی خود هماهنگ کردهاید، یا حتی شاخصهای کلیدی مربوطه را تا چه حد درخشان دریافت کردهاید و ارائه کردهاید، اگر آنطور که در نظر گرفته شده است استفاده نمیشود، اگر از KPI های خود برای اطلاعرسانی تصمیمات و افزایش عملکرد خود استفاده نمیکنید، در این صورت وقت و تلاش خود را تلف میکنید.
مجموعهای از شاخصهای کلیدی عملکرد به خوبی طراحی شده باید نشانه روشنی از سطوح فعلی عملکرد ارائه دهد و به افراد کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیرند که کسب و کار را به اهداف استراتژیک نزدیکتر میکند. با اجتناب از این ۱۰ دام، میتوانید اطمینان حاصل کنید که KPI های شما دقیقاً همانطور که در نظر گرفته شده طراحی، اجرا و استفاده میشوند، تا به شرکت شما کمک کنند و موفق شود.
جهت آشنایی با چگونگی تعریف KPI ها به این مقاله مراجعه کنید.
منابع:
ارسال دیدگاه
لطفاً دیدگاهتان را برای ما بنویسید(با تکمیل فرم زیر، دیدگاه شما ثبت و به زودی منتشر خواهد شد).